ساعت 7 صبح است و طبق هماهنگی قبلی، همه خبرنگار‌ها و عکاسان انتهای خیابان فلسطین و مقابل درب ورودی بیت منتظر رسیدن کارت‌هایشان هستند. کارت‌ها که می‌رسند سوار مینی‌بوس‌هایی که جهت انتقال خبرنگاران تدارک دیده شده‌اند می‌شویم و به سمت محل برگزاری مراسم، یعنی سازمان بسیج مستضعفین به راه می‌افتیم.

آیت‌الله خامنه‌ای

در میانه‌های راه با اینکه هوا نیمه‌ابری بود و شب قبل هم هواشناسی هوای تهران در روز یکشنبه را آفتابی پیش‌بینی کرده بود، برف شروع به باریدن کرد. تصویربرداران صدا سیما می‌گویند هرچند تصویر‌برداری زیر برف دشوار‌تر است اما نتیجه نهایی کار زیبا‌تر می‌شود. تجسم می‌کنم رژه را زیر بارش برف؛ حتما رژه با شکوهی خواهد شد. ساعت 9 وارد سازمان بسیج می‌شویم. دور میدان رژه را با بنر‌های بلند پوشانده‌اند اما صدای مارش نظامی به گوش می‌رسد. ظاهرا یگان‌های مقاومت در حال مرور برنامه‌ها هستند. در میدان جز صدای طبل و شیپور و یک نفر که پشت سر هم نکات مربوط به هماهنگی‌ها را از پشت بلندگو یادآوری می‌کند، صدای دیگری به گوش نمی‌رسد. ناگهان طنین آوای «زنان ایران زمین، فدایی رهبرند» از سوی جایگاه خواهران همه را متوجه خودش می‌کند. ظاهرا سردار علی فضلی فرماندهی میدان را برعهده دارد که با دقت و وسواس خاصی نکات و دستور‌های نظامی را به اطرافیانش گوشزد می‌کند. ساعت 9:30 سردار نقدی به همراه سردار جعفری فرمانده سپاه وارد میدان می‌شوند. می‌شود حدس زد به‌زودی آقا هم از راه خواهند رسید.

سردار فضلی اصرار دارد ایست‌خبردار تمرینی داده شود تا یک بار دیگر یگان‌ها برنامه سان را تمرین کنند اما سردار نقدی و سردار جعفری می‌گویند «لازم نیست، همه آماده هستند». با این حال کار از محکم کاری عیب نمی‌کند و بر این اساس یک بار دیگر مراسم را مرور می‌کنند. سردار جعفری هم با اینکه عجله داشت به استقبال آقا برود دلش طاقت نمی‌آورد و گوشه‌ای از میدان می‌ایستد تا آمادگی نیروهای تحت امرش را از نزدیک مشاهده کند. هوای سرد روز یکشنبه تهران باعث شده سردار جعفری هم مانند بقیه چفیه ‌اش را جلوی صورت خود بگیرد و به همین دلیل به سختی می‌توان او را شناسایی کرد. حضور سردار فیروزآبادی از تشریف‌فرمایی قریب‌الوقوع مقام معظم رهبری خبر می‌دهد.

سردار فضلی فرمانده میدان از فرصت استفاده می‌کند و آبی می‌نوشد. معلوم است با وجود این همه سابقه نظامی باز هم در محضر فرمانده کل قوا استرس دارد. ساعت 9:45 است که آقا از راه می‌رسند در حالی که سردار نقدی و سردار جعفری در سمت چپ او و سردار فیروزآبادی و سردار صالحی در سمت راست ایشان ایستاده‌اند.رهبری چهارشانه‌تر و با صلابت‌تر از همه فرماندهان نظامی به‌نظر می‌رسند. اندکی بعد فرمانده کل قوا در جایگاه قرار می‌گیرند در حالی که یک سر و گردن بالاتر از دیگران ایستاده‌اند. بعد از خوشامد گویی سردار فضلی، آقا در مقابل یادمان شهدای بسیجی قرار می‌گیرند و به مقام شامخ شهدا ادای احترام می‌کنند. ناگهان متوجه می‌شوم بارش برف متوقف شده و هوا آفتابی شد.

اصلا انگار نه انگار که تا همین چند دقیقه پیش برف سنگینی در حال باریدن بود! سان که شروع می‌شود ما خبرنگار‌ها که زیاد با مراسم و تشریفات نظامی آشنایی نداریم اصرار می‌کنیم با تصویر بردار‌ها همراه آقا برویم و از نزدیک شاهد حواشی دیدار باشیم اما می‌گویند حاشیه‌ای وجود ندارد. واقعا هم حاشیه‌ای وجود نداشت. فقط اقتدار بود که آن را هم از همین فاصله می‌شد حس کرد. در پایان مراسم سان، رهبری به سمت جایگاه جانبازان و ایثارگران بسیجی می‌روند و آنان را مورد تفقد قرار می‌دهند. بعد هم به جایگاه مخصوص می‌روند و سایر فرماندهان نظامی هم پس از ایشان در جایگاه مستقر می‌شوند.

با اینکه آفتاب در آسمان است اما هوا به‌شدت سرد است. نوبت ارائه گزارش که می‌شود، مجری برای دعوت فرمانده سپاه به جای عناوین و القاب متداول نظامی از عنوان « آقا عزیز بسیجیان » استفاده می‌کند. پس از سردار جعفری هم نوبت به سردار نقدی فرمانده بسیج می‌رسد تا گزارش کاملی از فعالیت‌ها و دستاورد‌های بسیج ارائه کند.

پس از آن نیز برادران و خواهران بسیجی به اجرای مراسمی می‌پردازند که در آن دسته‌های مختلف بسیج ‌ هر کدام نمادی از اقشار بسیجی را تشکیل می‌دهند و اشاره‌ای به حضور بسیج در همه عرصه‌ها‌ست. پس از آن نیز جوانان و نوجوانانرزمی کار بسیجی جلوی جایگاه به انجام حرکات رزمی مشغول شدند. لبخندی که بر لبان آقا نشسته گویای رضایت ایشان است.هرچند هوا بسیار سرد است و اغلب خبرنگاران در حال لرزیدن هستند اما مراسم با شور و شکوه خاصی برگزار می‌شود. نکته جالب مراسم رژه یگان‌های نمادین جنبش‌های بیداری اسلامی و وال‌استریت از جلوی جایگاه بود. سخنرانی آقا آخرین بخش مراسم را تشکیل می‌دهد.در مسیر بازگشت، از کنار جانبازی گذشتم که شخص دیگری او را مشایعت می‌کرد. ناخودآگاه شنیدم که می‌گفت « خوشحالم که آقا را از نزدیک دیدم. امروز هر چه می‌خواستم از خدا گرفتم.‌» خوب که دقت می‌کنم می‌بینم از ناحیه چشم جانباز است!

کد خبر 152386
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز